گفت و گوی رادیو ژیار (وابسته به رادیو زمانه) با محمدعلی توفیقی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی کرد
محمدرضا اسکندری
اسعد سلامی
mreskandari@gmail.com

محمدعلی توفیقی سال ۱۳۵۰ در محله قطارچیان شهر سنندج به دنیا آمد. او گرچه دانش‌آموخته رشته پزشکی است، اما در حال حاضر به حرفه طبابت اشتغال ندارد؛ زیرا معتقد است که ممکن است بتواند در جای دیگری برای مردمش مفیدتر باشد؛ به همین دلیل بیشتر وقت خود را صرف امور مطبوعاتی و فعالیت‌های سیاسی کرده است.
دکتر توفیقی پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه در سال ۱۳۷۷ مدتی رییس مرکز بهداشت سنندج بود و تا سال ۱۳۸۳ که با بر سر کار آمدن رییس‌جمهور اصول‌گرا، اکثر مدیران اصلاح‌طلب برکنار شدند، مدیر کل درمان تأمین اجتماعی استان کردستان بود.
او در همان سال‌ها نیز بارها به واسطه خدمات مدیریتی نوین مورد تقدیر قرار گرفت و یک بار نیز به عنوان مدیر نمونه کشور از رییس‌جمهور خاتمی لوح سپاس دریافت کرد.
در سال‌های اصلاحات یادداشت‌هایی از او در هفته‌نامه «سیروان» منتشر می‌شد و هم‌زمان به عنوان رییس شورای شاخه کردستان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و عضوی از اصلاح‌طلبان کرد فعالیت سیاسی داشت.
مشاور استاندار کردستان، رییس سازمان نظام پزشکی سنندج، سردبیری دوهفته‌نامه «هاوار» برخی از مهم‌ترین عناوین فعالیت‌های سیاسی - اجتماعی نامبرده در طول ده سال گذشته است. وی هم‌چنین در دوازدهمین کنگره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مجدداً به عضویت شورای مرکزی این سازمان سیاسی برگزیده شد.
او در حال حاضر کارشناس درمان سازمان تأمین اجتماعی و سردبیر دوهفته‌نامه «روژهه‌لات» است و در تهران سکونت دارد.
توفیقی خود می‌گوید که بیش وپیش از همه عناوین و سوابقی که داشته است، دوست دارد به عنوان یک «روزنامه‌نگار کرد» شناخته شود. کسی که تلاش می‌کند تا بلکه رسانه‌ای برای انتشار صدای «کرد» و مشکلاتش بیابد و از این راه قدمی هر چند کوچک برای حل «مسأله کرد» بردارد.

*شما در مطالب خود در رابطه با بحران هویت مردم کرد تأکید زیادی می‌کنید. می‌توانید کمی در این رابطه توضیح دهید، منظورت از بحران هویت چیست و چگونه باید از این بحران عبور کرد؟
به دلیل مشکلات خاص اطلاع‌رسانی و موانعی که در مسیر تقویت فرهنگ کردی وجود دارد، به عنوان مثال عدم امکان آموزش زبان کردی در مدارس مناطق کردنشین، کمبود نشریات کردی (روزنامه، هفته‌نامه و ...) و در مجموع تضعیف مؤلفه‌های فرهنگ کردی از دیرباز، شرایطی نامناسبی را در جامعه کردستان شاهدیم که مهم‌ترین آسیب آن را می‌توان بیگانگی و نا‌آشنایی مردم کرد، به خصوص نسل جوان با گذشته، فرهنگ و آیین خود دانست.
القائات مسمومی نظیر فقدان شخصیت‌های علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در میان کردها و نفی تاریخ، فرهنگ و حکومت‌های محلی گذشته نمونه‌هایی از زوایای چنین بحرانی هستند که به دلیل عدم امکان عمومی کردن نقطه مقابل این تفکرات (ترویج فرهنگ کردی و شناساندن چهره‌های بزرگ کرد)، در سایه فقدان رسانه‌های مستقل کردی، متأسفانه تأثیرات مخربی بر ذهن اجتماع، به خصوص نسل جوان ایجاد شده است که نشان‌دهنده نوعی آسیب به صورت گسست با پیوندهای فرهنگی و تاریخی است. به گونه‌ای که در مقاطعی می‌توان از آن به عنوان بحران هویت یاد کرد.
البته در دنیای متحول‌شده امروز در سایه ماهواره‌ها و شبکه اینترنت تا حدودی این کمبودها در حال جبران شدن است؛ اما هنوز جای کار زیادی در این زمینه‌ها وجود دارد و تلاش ما در «روژهه‌لات» را هم می‌توان در همین راستا تفسیر کرد.
به نظرم مهم‌ترین راهکار برای عبور از این بحران تقویت مدیا (رسانه) و پرداختن حرفه‌ای به مقوله فرهنگ و بهره‌گیری از تمام ابزارهای ممکن است.
*چه تصویری از وضعیت نشریات کردی در ایران را می‌توانی برای ما تشریح نمایی؟
وضعیت نشریات کردی - فارسی که در حال حاضر در ایران منتشر می‌شوند، از دو جنبه کمی و کیفی قابل ارزیابی هستند. از نظر کمی که در برگیرنده تعداد و مسأله تیراژ است، وضعیت بسیار نگران‌کننده است.
اکنون در کردستان ایران (چهار استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام و برخی نقاط پراکنده دیگر ایران که محل سکونت کردهاست) تعداد نشریات کردی از انگشتان‌ دست‌ها هم کمتر است!
البته نشریات محدود دیگری هم هستند که به واسطه عدم نظم و محدود بودن انتشار یا برخی ویژگی‌های دیگر، مد نظر نیستند.
هم‌چنین نشریات دانشجویی نیز به دلیل عدم اجازه انتشار در خارج از محیط دانشگاه و عدم امکان فروش از این تقسیم‌بندی خارج هستند.
آمار دقیقی ندارم؛ اما به واسطه این که خود درگیر انتشار یک نشریه هستم به جرات می‌توانم بگویم که تیراژ تمام نشریات کردی فعلی در یک دوره انتشار هفتگی یا دو هفتگی یا ماهانه حتی به ۵۰ هزار نسخه هم نمی‌رسد.
این مسأله با توجه به جمعیت کردهای ایران که این‌گونه نشریات برای تأثیرگذاری بر آن‌ها منتشر می‌شود، یک عدم تناسب وحشتناک و فاجعه‌باری را نشان می‌دهد.
البته این موضوع قابل توجیه است؛ وقتی که بدانیم میانگین مطالعه در این مناطق دو دقیقه در روز است!
با توجه به ماهیت دنیای جدید که «دانستن» مبنای قدرت و توانایی را تشکیل می‌دهد، به این ترتیب شاید بتوان بخشی از علل ناکامی کردها و عقب‌ماندگی آن‌ها در دوران معاصر را بهتر درک کرد.
لازم به یادآوری است که مسأله تیراژ پایین نشریات و وضعیت رقت برانگیز مطالعه که به آن اشاره کردم فقط خاص جامعه کردها نیست؛ بلکه این بلای «فرصت‌سوز» به شکلی گریبان‌گیر کل کشور ایران و شاید همه جوامع عقب‌افتاده است.
به نظر بنده بخشی از علل تداوم استبداد و عدم استقرار دموکراسی را باید ناشی از همین فقر مطالعه دانست که به هیچ وجه از سایر فقرها کم‌اهمیت‌تر نیست.
اما جنبه دیگر نشریات کردی - فارسی مسأله کیفیت آن‌ها است. با یک نگاه اجمالی در طول ۱۰ سال گذشته می‌بینیم که نشریات معدود کردی در مجموع تلاش‌های مثمر ثمری را در راستای احیای «مسأله کرد» در افکار عمومی و توجه به هویت کردی و مؤلفه‌های تشکیل دهنده آن مانند زبان، لباس، فرهنگ، مذهب و ... داشته‌اند.
مخصوصاً در دوران اصلاحات و متأثر از فضای کلی حاکم بر کشور، نشریات کردی هم فرصتی یافتند تا آزادتر از گذشته به مشکلات جامعه کردی بپردازند. اگرچه این تلاش‌ها عمدتاً نخبه‌گرایانه و گستره آن نیز محدود بوده است، اما به دلیل اثرگذاری بر گروه‌های مرجع، بدون شک نقطه ثقل تحولات آینده خواهد بود.
البته این به مفهوم بی‌عیب و نقص بودن کار نشریات کردی نیست. قطعاً کمبودها و ضعف‌هایی نیز نظیر عدم امکان فعالیت حرفه‌ای، نگاه تک‌بعدی، عدم برآورده کردن همه نیازهای مطبوعاتی مردم، فقر فلسفه سیاسی، نشناختن مخاطب، تخریب یکدیگر به جای اثبات خویشتن و ... وجود داشته و دارد.
با این وجود اگر واقع‌بینی و وجدان اجتماعی ملاک باشد، نشریات کردی داخل کشور چه در گذشته و چه در حال کارهای خوبی انجام داده‌اند و مطالبی را انتشار داده‌اند که تا همین ۱۰ سال قبل، نه تنها انتشار آن‌ها امکان‌پذیر نبود، بلکه مطالعه آن‌ها هم می‌توانست جرم محسوب شود.
دوست نکته‌سنجی پس از انتشار بیانیه یکی از شاخه‌های استانی احزاب ملی در سال ۸۳ در هفته‌نامه سیروان، می‌گفت اگر در سال‌های دهه ۶۰ چنین بیانیه‌ای به چاپ می‌رسید، چاپ‌کننده، صادرکننده و حتی خواننده را راهی جایی می‌کردند که عرب هم نینداخته است.
*آیا نشریات کردی موجود با توجه به فضای سیاسی ایران می‌توانند پاسخگوی شرایط امروز کردستان ایران باشند؟‌
در دنیای متنوع و متکثر امروز، هیچ حزب، جریان و یا حتی نشریه‌ای نمی‌تواند به تنهایی ادعای پاسخگویی به همه نیازها و مطالبات مردم را داشته باشد.
جامعه کردستان ایران نیز همپای رشد سریع سایر جوامع که در راستای عصر انفجار اطلاعات و در سایه به بار نشستن تجارب بشر در تحقق صلح، دموکراسی، آزادی و رفاه به دست آمده است، توقعات و مطالبات فزاینده‌ای دارد که با توجه به محدودیت‌هایی که بر سر راه روزنامه‌نگاری آزاد در ایران وجود دارد و به خصوص حساسیت‌های ویژه‌ای که در مورد کردستان هست، قطعاً نشریات کردی داخل کشور نمی‌توانند پاسخگوی همه نیازهای مطبوعاتی مردم کرد باشند اما به قول معروف:
آب دریا را گر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
به هر حال من فکر می‌کنم پاسخگویی به بخشی از نیازها و توقعات مردم بهتر از آن است که دست روی دست بگذاریم و چشم به راه آمدن منجی یا حل شدن خود به خود همه مشکلات باشیم.
حل مشکلات اجتماعی و سیاسی تابع قانون تجمیع آثار است. یعنی انجام هر کاری هر چند کوچک و ناچیز هم باشد، اثر خود را خواهد گذاشت و در نهایت برآیند این اثرها منجر به یک تحول سیاسی یا اجتماعی خواهد شد.
*هفته‌نامه روژهه‌لات از روز اول تا بسته شدن و آزاد شدن دوباره چه فراز و نشیب‌های داشته است و برای آینده چه اهدافی را در نظر گرفته اید؟
اولین شماره دوره جدید دوهفته‌نامه کردی- فارسی «روژهه‌لات» پس از رأی دیوان عالی کشور مبنی بر رفع توقیف، شنبه ۱۱ آبان‌ماه ۸۷ بر پیشخوان روزنامه‌فروشی‌های چهار استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام قرار گرفت.
از این دوهفته نامه که مجوز آن در مردادماه ۸۲ توسط هیأت نظارت بر مطبوعات صادر شده است، تا زمان توقیف آن در مهرماه سال ۸۵، جمعاً ۶۶ شماره منتشر شد.
آقایان سامان سلیمانی، رضا علیپور و فرهاد امین‌پور اعضای اصلی هیأت تحریریه دوره قبل بودند که پس از توقیف نشریه مدتی را نیز در بازداشت به سر بردند که همین جا فرصت را مغتنم شمرده و از خدمات و زحمات آنان قدردانی می‌کنم.
در دوره جدید انتشار «روژهه‌لات» موارد زیر را به عنوان اهداف و رویکردهای آینده نشریه مد نظر داریم:
- اطلاع‌رسانی حرفه‌ای، مستقل، شفاف، صریح ، دقیق و پرهیز از هر گونه ارگانیزاسیون، تبدیل نشریه به تریبون اختصاصی و یک‌جانبه‌گرایی
-ارتقای سطح آگاهی‌های جامعه در ابعاد مختلف
-توجه به نیازهای اساسی جامعه کردی و انعکاس بی‌طرفانه آن‌ها
-تجزیه، تحلیل و تبیین مسایل ملی و منطقه ای با اولویت مناطق کردنشین
-آماده‌سازی جامعه (‌با تأکید بر اصل آموزش) برای ایفای نقش فعال در فرایند دموکراتیزاسیون و جهانی شدن
-آشناسازی بیش از پیش مخاطبان با حقوق اساسی، طبیعی و شهروندی خویش
-ترویج تفکر انتقادی و بسط ذهنیت فلسفی
-مفاهمه و تعامل با جریان‌ها و جناح‌های سیاسی - اجتماعی و ارباب خرد و اندیشه به منظور تولید فکر وغنای عرصه فرهنگ
هاNGO تلاش برای توسعه نهادهای مدنی و -
-تلاش برای تحقق صلح، تأمین حقوق بشر، توسعه همه‌جانبه و گسترش آزادی‌های سیاسی و اجتماعی
در مجموع می‌توان گفت فراز و نشیب‌های «روژهه‌لات» هم مانند اکثر نشریات کردی تابع شرایط کشور بوده است.
در دوران اصلاحات که رویکرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به مسائل و مشکلات منطقه کردستان پررنگ‌تر بود، شکوفایی نسبی برای نشریاتی مانند روژهه‌لات امکان‌پذیر شد و به نوعی می‌توان آن را دوران موفقی برای طرح موضوعات واقعی مبتلا به جامعه کردی (مواردی نظیر زبان کردی، تاریخ سیاسی و فرهنگ اجتماعی) ارزیابی کرد.
اما با شروع به کار دولت نهم و بازگشت به رویکردهای امنیتی گذشته، فضا از آن‌چه که بود، بدتر شد و اصطلاحاً آب باریکه‌هایی هم که وجود داشت، خشکیدند و اکثر نشریات کردی با توقیف مواجه شدند.
*تفاوت‌های روزنامه‌نگاری در نشریات و روزنامه‌های مرکز و نشریات کردستان چگونه است؟
عمده‌ترین تفاوت‌ها به گستره انتشار، تنوع مخاطب و امکانات نسبتاً مناسب نشریات مرکز برمی‌گردد. روزنامه‌های سراسری به دلیل این‌که با مخاطب عام در سطح کل کشور مواجه هستند، ماهیتاً تمایل ندارند روی نقطه‌ای خاص مانند کردستان و یا موضوع ویژه‌ای مانند «مسأله کرد» تمرکز داشته باشند.
در عین حال به دلیل فضای حاکم بر مطبوعات کشور و انسداد موجود، به نشریات مرکز تذکر داده شده است که به مسائل قومی و مباحث چالش‌برانگیز در این زمینه‌ها نپردازند؛ در غیر این صورت به جرم «تجزیه‌طلبی» و تقویت واگرایی ممکن است با توقیف مواجه شوند.
البته چنین تنگناهای آزاردهنده‌ای تنها به ممنوعیت در پرداختن به مسائل اساسی و ریشه‌ای محدود نشده و به روزنامه‌ها گفته شده است که حتی در انتشار اخبار مرتبط با فعالان مدنی، مطبوعاتی یا سیاسی - اجتماعی از واژه‌هایی نظیر روزنامه‌نگار کرد، فعال سیاسی کرد و ... استفاده نشود.
گرچه این موانع در مسیر کار نشریات کردی هم به نوع دیگری وجود دارد.

*مشکلات پیش روی کار روزنامه‌نگاری در کردستان ایران را چگونه ارزیابی می‌نمایی؟ با وجود این‌که در چند استان کشور اکثریت ساکنان آن کرد و تعداد زیادی از کردها که اقلیت هم هستند در سراسر ایران زندگی می‌کنند، چرا یک روزنامه دوزبانه کردی - فارسی سراسری وجود ندارد؟
روزنامه‌نگاری چون کاری است که از متن اجتماع می‌جوشد، لذا مشکلات روزنامه‌نگاری در کردستان بسیار شبیه به مشکلات و شرایطی است که در جامعه واقعی کردستان وجود دارد.
یکی از مهم‌ترین مشکلات فراروی نشریات کردی، مسایل اقتصادی است. اقتصاد یک روزنامه، فاکتور بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای در شکل و محتوای یک نشریه است.
هزینه‌های سرسام‌آور تهیه مطلب، چاپ و انتشار یک نشریه، مخصوصاً با توجه به تیراژ پایین که عملاً منجر به غیر اقتصادی شدن نشریات کردی شده است، یکی از موانع جدی بر سر راه رشد و بالندگی آن‌ها محسوب می‌گردد.
این مهم باعث شده است که نشریات کردی به خاطر حفظ بقای خود و امکان تداوم انتشار، به شرایط حداقلی به خصوص از نظر فرم ظاهری و کیفیت کاغذ تن دهند.
از طرف دیگر وضعیت نامناسب مالی نشریات کردی باعث شده است که امکان کار حرفه‌ای برای روزنامه‌نگاران کرد و تأمین حداقل معیشت از طریق استخدام در یک نشریه کردی برایشان وجود نداشته باشد.
تا آن‌جایی که خبر دارم، هیچ کدام از نشریات کردی فعلی دارای اعضای هیأت تحریریه ثابتی که فقط از طریق کار در نشریه امرار معاش نمایند، نیستند. این مسأله باعث شده است که اکثر نویسندگان نشریات کردی یا افتخاری باشند یا به عنوان کار دوم و حتی چندم و فرعی به نویسندگی بنگرند. این موضوع قطعاً در کیفیت کار این نشریات مؤثر خواهد بود.
در کمال تأسف باید اذعان نمایم که در حال حاضر در کردستان ایران روزنامه‌نگاری حرفه‌ای وجود ندارد.
تنگناهای شدید مالی هم‌چنین سبب شده‌است که نشریات کردی فاقد سازمان‌های اداری حداقلی برای تولید مطلب، صفحه‌آرایی دلخواه و توزیع مناسب نشریه باشند.
عدم تضمین تداوم انتشار و برخی مسائل فرهنگی و سیاسی دیگر موجب شده است که صاحبان سرمایه به دلیل ریسک بالا، تمایلی برای ورود به این حوزه نداشته باشند.
یکی دیگر از معضلات گریبان‌گیر اقتصاد شکننده نشریات کردی، عدم امکان بهره‌مندی از آگهی‌های تجاری است. در تمام دنیا تضمین تداوم فعالیت مطبوعات وابسته به چاپ آگهی‌های تجاری و تبلیغ کالا و خدمات است.
توسعه‌نیافتگی مناطق کردنشین، کمبود بنگاه‌های اقتصادی و بی‌رغبتی بخش خدمات برای تبلیغ، موجب شده است که نشریات کردی از این منبع مهم و حیاتی محروم باشند.
آگهی‌های دولتی هم که بسیار کم هستند و فقط به نشریات هم‌سو تقدیم می‌شوند و حتی شرایطی ایجاد کرده‌اند که بخش خصوصی جرأت دادن آگهی به نشریات منتقد را ندارد.
از سوی دیگر در دنیای امروز یک نشریه برای ایفای نقش رسانه یا واسطه شدن بین مردم و مسئولین یا مردم و مردم، قبل از هر چیز دیگر به استقلال اقتصادی و امکان ایستادن روی پای خود نیاز دارد.
در عین حال فقدان دموکراسی و آزادی‌هایی که جزو حقوق اساسی انسان‌ها هستند در همه ابعاد زندگی ایرانیان و از جمله مطبوعات تأثیرات منفی بر جای گذاشته است و امکان شکل گرفتن نهادهای مستقل اقتصادی وجود ندارد.
به عنوان نمونه می‌توان به روزنامه شرق اشاره کرد. این روزنامه در اوج شکوفایی، هنگامی که در حال تبدیل شدن به یک نهاد مستقل بود به تعطیلی کشانده شد.
چنین معضلاتی که می‌توان آن را به طور خلاصه ضعف مفرط اقتصاد روزنامه‌نگاری نامید، در مناطق کردنشین از شدت بیشتری برخوردار است و با توجه به سوابق امر محدودیت‌ها نیز پررنگ‌تر است.
اما از همه این مشکلات بزرگ‌تر نگاه حاکمیت به نشریات کردی است که همانند نگاه به کرد و کردستان، یک نگاه امنیتی است. تنگ‌نظری‌ها، عدم درک درست از شرایط زمان و «مسأله کرد» سبب شده است که در مجموع مطبوعات کردی داخل کشور در یک شرایط انقباضی فعالیت داشته باشند و هیچ تضمینی برای تداوم حیات نشریه وجود نداشته باشد.
این مسأله، به خصوص فضای روانی نامناسب و استرس‌های بزرگی را برای گردانندگان نشریه ایجاد می‌کند به گونه‌ای که همواره این ذهنیت وجود دارد که ممکن است این شماره، شماره آخر باشد.
در کل، فضای موجود و حاکم بر کار روزنامه‌نگاری در ایران و کردستان یک فضای شدیداً ایدئولوژیک است.
اگر بایدهای این فضای ایدئولوژیک در نشریه یا رسانه‌ای (مانند روزنامه‌های دولتی و صدا و سیما) رعایت شود و در راستای اهداف سیستم، اطلاع‌رسانی شود، نه تنها مشکلی وجود نخواهد داشت، بلکه از حمایت‌های مالی و غیر مالی نیز برخوردار خواهی شد.
اما اگر وارد محدوده نبایدها شوی و از خط قرمزهایی که اتفاقاً کم هم نیستند و روز به روز در حال افزایش هستند، عبور کنی، با انواع و اقسام محدودیت‌ها و فشارها مواجه خواهی شد که طیف متنوعی مانند عدم دریافت آگهی‌های دولتی، ایجاد موانع پنهان در دریافت آگهی از بخش خصوصی، تذکرات شفاهی و کتبی و بالاخره توقیف و بسته شدن نشریه را شامل می‌شود. البته به زندان افکندن و صدور احکام سنگین نیز چندان دور از انتظار نیست.
در چنین فضایی متأسفانه ما در کل مناطق کردنشین روزنامه محلی (به مفهوم نشریه‌ای که هر روز منتشر شود) نداریم؛ تا چه رسد به یک روزنامه سراسری؛ و همین نقص یکی از آسیب‌های جدی فضای مطبوعاتی در این مناطق را ایجاد کرده است. زیرا اهمیت روزنامه و تأثیر سرعت، تاریخ و زمان در انتشار اخبار و مطالب غیر قابل انکار است و به هیچ وجه توسط هفته‌نامه و ماهنامه‌ها قابل جبران نیست.
*آموزش از کارهای مهم هر نهاد فرهنگی است. یکی از کارهای مهم روزنامه‌نگاری مدرن این است که بتواند به صورت عملی، نیروهای بالقوه جامعه را که جوانان مشتاق به حرفه روزنامه‌نگاری هستند، کمک کنند تا روزنامه‌نگاری را یاد بگیرند. آیا روژهه‌لات در این رابطه تلاش می‌کند؟
متأسفانه چنین رویکردی در روزنامه‌های سراسری هم دیده نمی‌شود و دلیل اصلی آن را باید در عدم امنیت شغلی و نبود تضمین تداوم انتشار نشریات جستجو کرد.
برای داشتن یک رسانه با مفهوم مطرح‌شده در این سؤال، نیاز به سرمایه‌گذاری گسترده‌ای وجود دارد که مهم‌ترین پیش‌نیاز آن، یعنی تضمین سود و برگشت سرمایه در جامعه غیردموکراتیک ایران غایب است.
البته عدم تمایل برای سرمایه‌گذاری مولد در جامعه ما معضل عمومی است و تنها به بخش مطبوعات اختصاص ندارد. اما به دلیل شرایط خاص فضای حاکم بر مطبوعات ایران، رغبت برای سرمایه‌گذاری در این بخش در حد بسیار پایین و آن هم محدود به نشریاتی است که عمدتاً فعالیت‌های تبلیغاتی برای کالاها و خدمات را پیگیری می‌نمایند و اصطلاحاً نشریات زرد نامیده می‌شوند.
در «روژهه‌لات» گرچه متوجه نقش مؤثر نهادسازی و بحث آموزش بوده و هستیم، اما به دلیل مشکلات قبل‌الذکر فعلاً امکان چنین سازمان‌دهی را نداریم.
در واقع به حداقل‌ها قناعت کرده‌ایم؛ زیرا تصور می‌کنم روزنامه‌نگاری در کردستان بیشتر یک رسالت است تا یک شغل و اکثر افرادی که در این حوزه فعال هستند - از جمله خود من - آموزش‌های آکادمیکی در این زمینه نداشته‌اند و بیشتر با انگیزه حل مشکلات جامعه و مسائل مبتلابه کردها وارد این صحنه شده‌اند.
امکانات محدود و در حد هیچ ما در «روژهه‌لات» (جالب است که بدانید ما دفتر و کادر ثابت نداریم. فاقد سرویس‌های حرفه‌ای مورد نیاز یک نشریه هستیم و اکثر کارها را به صورت فردی و از طریق اینترنت انجام می‌دهیم. بهترین واژه‌ای که می‌توانم با آن شرایط خودمان را توصیف کنم، «روزنامه‌نگاری فضایی» است) فعلاً فرصت پرداختن به اصل مهم آموزش را نداده است.
اما یقیناً به عنوان دورنمایی که در صورت امکان تداوم کار، برای رسیدن به آن تلاش خواهیم کرد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. گرچه در حد مقدور چه در «روژهه‌لات» و چه در گذشته - در «هاوار» - عملاً فضایی برای آزمون و خطا و امکان بروز استعدادهای جوان و تازه وجود داشته است.
*چرا در روزنامه‌ها و نشریه‌های داخل کشور در رابطه با مسائل مهم جوانان و جامعه مثل ایدز، مافیای پورنوگرافی و تجاوزات خانوادگی که در هر جامعه وجود دارد، مطالبی نوشته و چاپ نمی‌شود؟
به دلیل خط قرمزهای عمدتاً سلیقه‌ای هستند که مبانی قانونی روشن و صریحی هم ندارند. به عنوان مثال اطلاع‌رسانی در مورد ایدز و روش‌های پیشگیری از آن - با این‌که یکی از معضلات اساسی جوامع مختلف از جمله ایران است - با مشکلات فراوانی همراه است. چون عده‌ای می‌گویند سخن گفتن در این زمینه‌ها ممکن است قبح مسائل جنسی را در سنین پایین از بین برده و عملاً موجبات ترویج فساد اخلاقی فراهم شود.
چنین محدودیت‌هایی که عملاً تأثیری نیز تا کنون بر ترویج تقوا و حفظ سلامت جامعه نداشته‌اند، ناشی از نشناختن زمان و کوتاه‌بینی است و این گونه برخورد نمودن با پدیده‌های اجتماعی مانند پاک کردن صورت مسأله به جای حل آن است که در طولانی‌مدت بنیان‌های اساسی جامعه، مانند خانواده و سلامت را با تهدیدات جدی مواجه می‌نماید.
*چه عواملی باعث شده است تا زنان کرد کمتر به کار روزنامه‌نگاری روی آورند؟
به نظرم مختصات کار روزنامه‌نگاری کردی ارتباط ویژه‌ای با زن بودن یا مرد بودن فعالان این صحنه ندارد. اما به صورت یک قاعده و به واسطه ویژگی‌های مردسالارانه جامعه ما، حضور و نقش‌آفرینی زنان در اجتماع کردی کم‌رنگ‌تر از مردان است؛ اما این محرومیت و تبعیض، مختص حوزه روزنامه‌نگاری نیست.
امیدوارم با برطرف شدن موانع قبل‌الذکر در مسیر نشریات کردی، شاهد فعالیت بیشتر زنان در این عرصه باشیم.
ما هم در صورتی که بتوانیم بر مشکلات (سیاسی، امنیتی، اقتصادی) موجود فائق آییم و امکان سازمان‌دهی مناسب و امکان تداوم انتشار «روژهه‌لات» وجود داشته باشد، بدون شک نگاه ویژه‌ای به جایگاه زنان در هفته‌نامه و پرداختن به مشکلات آنان در جامعه کردی خواهیم داشت.

و کلام آخر؟
روزنامه‌نگاری در کردستان کار ساده‌ای نیست و چند بار نیز در جاهای مختلف گفته‌ام که شبیه به راه رفتن در میدان مین است.
البته روزنامه‌نگاری در همه جای دنیا کار پر استرسی است، اما در ایران و کردستان از سختی مضاعفی برخوردار است و شاید برای من، امید به حل «مسأله کرد» تنها انگیزه است.
منبع:سایت اینترنتی رادیو زمانه